پارسای نباتی من پارسای نباتی من ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

پارسا پسر شاتوتی من..

ادامه ی لغت نامه ی بلبلی!

شاتوتم سلام شازده کوچولوم ســــــــــــــــلام اومدم تا همچنان برات از لغت نامه ی شما فسقلی بگم که هم بامزه و هم خنده داره که اسمش رو گذاشتم لغت نامه ی بلبلی..خخخخخخخ در ادامه باید بگم که شما وروجک خان  تن مرحوم دهخدا رو توی گور میلرزونی با لغت هایی که بیان میکنی!! هبا=هوا اللهُ اَهبر=الله اکبر بعضی وقتها هم به دَدَ میگی دَدِّ آپو=هاپو دیس=هم جیز و هم جیش! مامانی فعلا همینا یادمه تا دوباره یادم بیوفته و ادامه بدم این واژگان تو را !! میمیرم برات یه عالمه هر چی بگم همیشه کمه..بــــــــــــــــــوس بوس. ...
1 خرداد 1393

بلبل مامان

سلام خونه زندگیم سلام هست و نیستم وجودم شیرینم..قربون شیرین زبونی هات یرم که همه ی ما رو درگیر خودش کرده..خخخخخخ! اومدم برات از کلمه هایی که تازگیا میگی بگم..خیلی بامزه این کلمه هارو تکرار میکنی.. دیسی=مرسی یک دو دِ=سه عههِ=عکسه تا میخواییم بیرون بریم یا تا میخوام لباست کثیف شده عوضش کنم یه چیز دیگه بپوشونم میگی دَدَ  کلآ توی هر شرایطی میگی دَدَ..خخخخ گریه هم که میکنی میگی مّامّا..قربونت برم من..بابا رو هم که تازگیا اینجوری میگی=بَبَ.. جیگرتو نازنینم میمیرم برات فعلا اینا یادمه از بس شیطونی میکنی یادم میره..خخخخ..دوستت دارم پارسا..   ...
30 ارديبهشت 1393

پایان 16 ماهگی و ورود ب 17 ماهگی

پایان 16 ماهگی و ورودت به 17 ماهگی رو از ته قلبم تبریک میگم گل پسرم   پارسای قشنگم ایشالا که عاقبت ب خیر بشی مامانی       پارسای آبنباتی من وارد یک سال و پنج ماه شدی و از خدا میخوام همیشه از سختی ها و مریضی ها حفظت کنه.. ورود ب 17 ماهگیت مبــــــــــــــــــــــارکباد..   ...
26 ارديبهشت 1393

پارسا آنلاین! خخخخخ

آپ شدیم با عکسای جدید پارسا نباتی ! جیگر من در حال لوس کردن خودش..   خوشبختی یعنی این ک  تو دست تو دست من میزاری دنیا رو بی تو نمیخوام بگو تو هم از دنیا بدون من بیزارییییییییییی   پارسا در حال داغون کردن بستنی مامان!! پارسا در حال خرابکاری.. و در آخر پارسا لالا.. ...
18 ارديبهشت 1393

گشت و گذار آقا پارسایی!

سلام سلام شکوفه ی بهارم  عشق روی زمینم..فدات بشم الهی سبزی  پلو با ماهی خخخخخخخخخ..! قربونت برم دیروز مامان فرح اینجا بود و وقتی رفت زن عمو اینا هم اومده بودن اینجا..غروب که شد من یه کمی آش درست کردم و با عمو اینا رفتیم پارک چون هوا هم خوب بود گفتیم از خونه بزنیم بیرون.خلاصه اینکه ساعت 7 اینطورا رفتیم و تو توی چمنا کیف میکردی و این ور اون ور میرفتی ولی ماشالا از بس که شر و شیطون شدی نمیتونستم یه لحظه هم ازت غافل بشم و نشد که ازت عکس بندازم.اونجا خوراکی و آش خوردیم هوا کمی خنک تر شده بود که ترسیدم مریض بشی لباس آستین بلند تنت کردم و کمی بعد هم از عمو اینا خداحافظی کردیم و اونا رفتن خونه و ما هم یه سر رفتیم خو...
16 ارديبهشت 1393

روزانه های پارسا..

سلام ترنم زندگی من قربون قشنگیات برم الهی.. این عکساتو توی این روزا ازت گرفتم.میزارم تا ببینی.. بوس بوس     مامانی این کیک رو هم 4 روز بود که ختنه شده بودی به مناسبت ختنه سوران گرفتیم..مبـــــــــــــــــــارکه.. ...
15 ارديبهشت 1393