برام بخند...
سلام خرمالو مامان سلام شکر پنیر مامان فداش بشم من که تازگیا پشت هم میگی مّامّا مّامّا
اون لحظه میخوام گازت بگیرم !
پری شب یعنی جمعه عمو سامان اینا ما رو با عمو ابراهیم اینا رو شام دعوت کردن خونه شون.البته عمو اومد دنبال ما و ساعت 4 به بعد بود که رفتیم اونجا تا خانوما دور هم باشن و آقایون هم کمی بعد از ما بیان تا ما با هم تنها باشیم و فسقلی هامون با هم بازی کنن!
خلاصه اینکه گفتیمو خندیدیم و شماها بازی کردین و شام خوردیم ولی قبلش عمو سامان اومدنی یه کیک خرید برای تولد هستی البته 5 روز دیگه یعنی 7 خرداد تولدش بود ولی زودتر گرفتن که ما هم پیششون باشیم..خوب بود خوش گذشت..تولدش هم مبارک باشه..
کیک هستی..
جیگر مامانش ناز خوابیده..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی