سخت شده..
سلام عزیزه قشنگم..فدای چشمای قلقلیت بشم من مامانی.اومدم تا از یه کوچولو شیطونی هات بگم.صبحها که مثل همیشه زود از خواب بیدار میشی و با خودت بلند بلند حرف میزنی آ آ آ آ..بله پارسا جونم من بیدار شدم مادر دیگه آ گفتن رو نمیخواد ادامه بدی چون فکر کنم صبحها این کارو میکنی تا منو بیدار کنی.وقتی هم که چشمامو باز میکنم بهم نگاه میکنی میخندی..خخخخخخخخخ..کارتون خاله شادونه رو هم که عاشقشی.تا صداشونو میشنوی و عروسکهاشو میبینی ذوق میکنی و جیغ میزنی..دست دسی هم که تا دلت بخواد انجام میدی وقتی هم که ذوق میکنی و خیلی خوشحالی بیشتر دست میزنی..میزارمت تو روروءک تو هم اینور اونور میکنی و میخندی.بابا بابا آبه هم که ورده زبونته..سفره هم که میندازم تحت هر شرایطی که باشه خودتو بهش میرسونی و با تمام قدرت میکشیش..خخخخخخخخخخ.خلاصه این که از صبح تا شب در اختیار شما هستم قربان..بعضی وقتها از خستگی زیاد خوابم نمیبره پارسا.شاید باورت نشه مامان..دوستت دارم تا عمر دارم..بـــــــــــــــــــــــــوس خوشمزه برای یه دونه پسرم..