تنت سلامت..
آخه موش موشی تو اون لا چی کار میکنی..مجبوری؟؟
الهی مادرت برات بمیره که تو رو انقدر بیحال و مریض نبینه..
به خدا این روزا رو میبینم قلبم آتیش میگیره..
پارسا در پشت پرده....پرده های آشپز خانه..خخخخخخخخ
بمیرم....
سلام عزیز تر از جونم..اومدم تا برات از چند روز سختمون بگم..خیلی سخت گذشت..3شب پشت هم تب کردی و همیشه با شیاف تبت میومد پایین ولی این سری نیومد که نیومد..گریم در اومده بود نمیدونستم دیگه برات چی کار کنم..دیروز که از صبح فقط تب و گریه بودی..زنگ زدم به بابا و امومد دنبالمون و بردیمت دکتر که گفت هم میتونه از این باشه که مبخواد دندون در بیاره هم میتونه از سرما خوردگی باشه.آخه فقط چدن روز بود که سرما خوردگیت بهتر و تقریبا خوب شده بود..آوردیمت خونه و داروهایی که داده بود رو کم کم دادم خوردی و خدا رو شکر کمی آروم شدی و خوابیدی..وقتی بیدار شدی تقریبا بهتر بودی..اما همش چک میکردمت ولی صورتت قرمز بود و استرس داشتم.بازم کمی داغ بودی و بدنتو خیس میکردم با آب نمک که حرارتتو بیاره پایین.انداختمت رو پام و خوابیدی.دیشب تا صبح هم مدام بیدلر میشدم داروتو میدادم دست به بدنت میزدم تا چکت کنم..خدارو شکر بهتر شدی..فکر کنم از همون سرما خوردگی بوده..امیدوارم هیچ وقت مریض نشی..چند روز دیگه هم عیده و ایشالا سالم و سلامت باشی..دوستت دارم همه ی وجودم..زندگیم تویی..بوووس..این عکس ها رو هم توی این چند روزه انداختم ازت..بووووس.