سوپ!
سلام داداشی سلام آلوچه ی مامان..امروز میخواستم برات برای اولین بارت سوپ درست کنم سبزی رو که میخواستم خورد کنم ریخنم تو دستگاه که تو تازه از خواب بلند شده بودی و صداشو که شنیدی شروع کردی به گریه گردن ترسیده بودی..ولی قبلا هم از دستگاه استفاده کرده بودم نمیدونم چرا اینطوری کردی فکر کنم چون از خواب بلند شده بودی اینطوری بود..خلاصه بابایی اومد و به داد من رسید تو رو نگه داشت سرو صدا میکرد تا متوجه ی صدا نشی ..بالاخره سوپ دارست شد و قصه ی من و شما کوچولوی نازنازی من به سر رسید..سوپ رو هم خوردی مامانی نوش جـــــــــــــــــــــــونت..بــــــــــــــــــــــوس..
اینجا برات پوره اش کردم..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی