پارسای نباتی من پارسای نباتی من ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

پارسا پسر شاتوتی من..

گشت و گذار آقا پارسایی!

سلام سلام شکوفه ی بهارم  عشق روی زمینم..فدات بشم الهی سبزی  پلو با ماهی خخخخخخخخخ..! قربونت برم دیروز مامان فرح اینجا بود و وقتی رفت زن عمو اینا هم اومده بودن اینجا..غروب که شد من یه کمی آش درست کردم و با عمو اینا رفتیم پارک چون هوا هم خوب بود گفتیم از خونه بزنیم بیرون.خلاصه اینکه ساعت 7 اینطورا رفتیم و تو توی چمنا کیف میکردی و این ور اون ور میرفتی ولی ماشالا از بس که شر و شیطون شدی نمیتونستم یه لحظه هم ازت غافل بشم و نشد که ازت عکس بندازم.اونجا خوراکی و آش خوردیم هوا کمی خنک تر شده بود که ترسیدم مریض بشی لباس آستین بلند تنت کردم و کمی بعد هم از عمو اینا خداحافظی کردیم و اونا رفتن خونه و ما هم یه سر رفتیم خو...
16 ارديبهشت 1393

روزانه های پارسا..

سلام ترنم زندگی من قربون قشنگیات برم الهی.. این عکساتو توی این روزا ازت گرفتم.میزارم تا ببینی.. بوس بوس     مامانی این کیک رو هم 4 روز بود که ختنه شده بودی به مناسبت ختنه سوران گرفتیم..مبـــــــــــــــــــارکه.. ...
15 ارديبهشت 1393

پارسا و آرشام قلقلی..

سلام عروسک کوچولوی مامان سپیده..اومدم تا از دیروز که هم تو و هم من مهمون داشتم برات توضیح بدم.. دیروز خاله مهسا دوست من و آرشام دوست تو که پسر خاله مهسا میشه اومده بودن و خیلی خوب بود گفتیم خندیدیم تو با آرشام بازی کردی و شب هم قرار بود بریم همگی پارک ولی برای بابایی کار پیش اومد و دیر اومد و عمو براهیم هم کمی دیر اومد و دیگه بیرون نرفتیم شامو خونه خوردیمو میوه و بستنی و...خیلی خوب بود خوش گذشت وچند تا عکس انداختم ازتون وقتی خواب بودین که خیلی با مزه اس..     ...
14 ارديبهشت 1393

چهارمین مروارید پارسایی..

مامانی قربونت برم شاتوتم چهارمین مرواریدت روز اول اردیبهشت از لثه ی نازت زد بیرون.. هورااااااااااااااااااااااااااا اون آبی رنگه چهارمین دندونته نفسم.. مبارکه ایشالا.. از خدا میخوام همیشه تنت سالم و سلامت باشی..   ...
9 ارديبهشت 1393

عمل جراحی و ختنه پسرم..

سلام پسر عزیز تر از جونم قربونت برم الهی من که رفتی زیر تیغ جراحی اونم توی این سن..نمیدونی چی کشیدم تو این چند مدته..برام مثل یه سال سخت گذشت. روز دوشنبه اول اردیبهشت بردیمت برای آزمایش چون دکتر گفته بود یا دوم باید عمل بشی یا میره برای 3 ماه دیگه وقت بده.وقتی به دنیا اومدی یکی از بیضه هات بالا بود و پایین نمیومد سونو گرافی هم کرده بودن و تشخیص داده بودن یک سالگی تا 2 سالگی اگه پایین نیومد باید جراحی بشی این موضوع برام شده بود مثل یه کابوس.هر بار که عوضت میکردمت گریه ام میگرفت که تو باید بری عمل بشی.اول اردیبهشت بستری شدی و دوباره آزمایشو اینا..آنژیو کت و سرم..خلاصه اینکه فرداش عمل داشتی و من هم پشت در اتاق عمل با بابایی و زن دایی نشسته...
9 ارديبهشت 1393

پایان 15 ماهگی شاتوت مامانی..

پارسای شاتوتی مامانی پایان 15 ماهگیت و ورودت به 16 ماهگی رو تبریک میگم عشقم عزیزم هدیه ی من برات یه دنیا عشقه زندگیم با بودنت درست مثل بهشته تو خونه سبد سبد گلهای سرخ و میخک پسرم دوستت دارم تولدت مبارک تولدت مبارک تولدت مبارک     پسر شاتوتی من با 4 روز تآخیر ورودت به 16 ماهگی رو یه عالمه تبریک میگم..مامانی میمیره برات..   ...
30 فروردين 1393

روز مادر و روز زن مبارک..

  روز مادر مبـــــــــــــــــــــــــارک..   گر پادشاه عالم شوی--------باز هم گدای مادری تنها کسیکه وقتی شکمش را لگد میزدم از شدت شوق میخندید مادرم هست.. امسال دومین سالی که من مادرم..پسر قشنگم تو بهترین هدیه به من هستی..دوستت دارم تا عمر دارم..   این روز بزرگ رو به همه ی مادرا مخصوصا مادر عزیز خودم از صمیم قلب تبریک میگم..پیشاپیش روز مادر و روز زن مبارکباد..هورااااااااااااااااااا   ...
30 فروردين 1393

سومین مروارید ملوسک من..

پدیدار شدن سومین مروارید پارسا جونم مبـــــــــــــــــــــــارک..   همه ی هستی من بازم مثل همیشه دندون در آوردنت مصادف شده بود با مریضیت .. در آوردن دندون سومت که از بالا سمت راست هستش رو از ته ته قلبم تبریک میگم عروسک..     ...
29 فروردين 1393

بعضی وقتها کم میارم..

سلام عسل مامانی..ایشالا فدای چشات یشم من عروسک دوست داشتنی من.اومدم تا برات از دو هفته ی پر از استرس و مریضیت بگم که باز این ویروس لعنتی اومده سراغت..بعلهههههههه شما ویروس فصلی گرفتی که از هوا اومده.همش اسهال و استفراغ و تب... نگم بهتره من گریه میکردم تو گریه میکردی..نمیتونستی حتی یه قطره آب بخوری چون سریع برمیگردوندی..چه برسه ب شیر خوردن..ما مدام تو بیمارستان کودکان بودیم.. آزمایشو..دکتر بودیم..خیلی اذیت شدی منو بابا هم..ولی من که پا ب پات گریه میکردم..در عرض این دو هفته هر چی وزن گیری کرده بودی از بین رفت و کلی لاغر شدی..لای پات هم به خاطر اسهال زیاد بد جور سوخته بود طوری که حتی میترسیدم که بشورمت..الان که دارم این پست رو مینویسم یه مقدار...
25 فروردين 1393

13 به در 1393

سلاااااااااااااام ملوس مامان ایشالا ک همیشه شادو ناناسو خوب باشی مامانم..اومدم تا برات از 13 ب در سال 1393 مون بگم ک خیلی هم خوش گذشت.پارسال کوچولو بودی و فقط 2 ماهو نیمت بود فکر کنم ولی امسال ماشالا مردی شدی عسلی شدی..ساعت یک دیروز چهارشنبه رفتیم خونه ی مامانم و ناهارو اونجا خوردیم خاله مبنا و شوهرش هم اومده بودن تا همگی با هم بریم بیرون.هر سال با هم میریم چون خیلی خوش میگذره.ناهارو خوردیم و شما کمی بازی کردی و خوابوندمت تا بیرون که میریم سر حال باشی ساعت  بود که همگی بلند شدیم و رفتیم چیتگر کلی هم وسیله برده بودیم..یه کم هم هوا سرد بود.پتو اینا هم برده بودم برات.مجهز رفته بودیم.خلاصه تا ساعت 8 اونجا بودیم هوا دیگه داشت تاریک میشد..ک...
14 فروردين 1393