پارسای نباتی من پارسای نباتی من ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

پارسا پسر شاتوتی من..

دومین اصلاح مو فر فری مامان..

  سلام ملوسکم سلام عروسکم چهارشنبه 23 بهمن رفتیم پیش عمو یاسر داداشه خاله مهسا موهاتو برای دومین بار کوتاه کرد ولی گریه میکردی به پهنای صورتت..چون ما محکم نگهت داشته بودیم ترسیده بودی..خلاصه با هزار زحمت یه کم موهاتو چک کرد..مبارکت باشه نفس من.. راستی مامانی یادم رفت بگم که این دسته گل قشنگ رو بابایی برام به مناسبت ولنتاین خرید..اون شب هم مهمون داشتیم همه چشماشون زوووووووووووووووم شده بود!!خخخخخخخخخخخالبته وجه نقد هم داد..منم براش لوازم اصلاح و از این چیزا خریدم..چون برای مردا فقط چند تا چیز میشه خریدوویا عطرو یا ساعتو یا لوازم اصلاح و اینا..مبارک باشه..برای منم همینطور..برای پسرم هم همینطور..بووووووووووس.. ر...
26 بهمن 1392

پایان 13 ماهگی آبنباتم..

یکی یه دونم ورودت به 14 ماهگی مبــــــــــــــــارک     پسرم امیدم جونم شکلاتم شیرینم آبنباتم پایان 13 ماهگیت و وارد شدنت به 14 ماهگی و همینطور مصادف شدنش با ولنتاین مبارک نفسی..     مامانی نمیدونی چ قدر خوشحالم که تو هستی..از اینکه داری مرد میشی واسه خودت عاشقانه ستایشت میکنم.پارسا هستی منی.. ...
26 بهمن 1392

دومین مروارید..18 بهمن ماه

سلام شیرین عسل مامان سلام شکر پنیر من پدیدار شدن دومین مرواریدت مبــــــــــــــارک باشه شکلاتم ایشالا که بقیه ی دندونات به راحتی در بیان ایشالا..نمیدونم چه جوریه که هر وقت مریض میشه تو اوج همون مریضیت دندون هم در میاری!! 18 بهمن ماهبود یعنی چند روز پیش که موقع دادن شربتهات دیدم کناره همون دندونی ک در آوردی سمت چپش یه دندون دیگه زده بیرون.نمیدونی ک چه قدر ذوق کردم..سریع زنگ زدم ب بابای و ب مامان فرشته خبر خوب رو دادم همه خوشحـــــــــــــــــــال شده بودن..چون مریض بودی و اسهال هم میرفتی نمیشد تشخیص داد ک همزمان داره دندونت هم در میاد..   د دوستت دارم شیرین ترین شکلات دنیا.پارسای برفی.. &...
20 بهمن 1392

دلم برات هلاکه..

  سلام نی نی من فدات بشم گل پسری..2روز پیش یه زره فرنی خوردی 2 ساعت بعد موز خوردی ولی یه کم بعد بالا آوردی و اسهال هم میری فکر کردم معدت سنگین شده تا فرداش نبات و اینا بهت دادم. اما همچنان خوب نشدی و دیروز بردیمت دکتر.. ویروسه..شربت اسهالو سرما خوردگی و قطره ی تهوع داده..برعکسهههههه ب خدا پسرم.. انگار هر چی بیشتر مراقبت میکنی بیشتر مریض میشی.. آلودگی هوا و این سوز هوا هم که دیگهههههههههه هیچی!ایشالا هر چی رودتر خوب بشی مامانی دیگه هم من هم تو از هرچی مریضیه کم آوردیم..بووووووووس هستی من..دلم برات کبابه وقتی اینطوری میبینمت..   ...
15 بهمن 1392

منو دیدی تازگیا..؟

    اخه من قربونت برم این همه جا حتمآ باید بری لای مبل؟؟؟؟؟؟؟   جالب اینجاس ک هر چی امکانات به تو میدم آخرش بازم با در قابلمه و سیم شارژرو این چیزا بازی میکنی..نه پسرم خودت بگو خنده دار نیست؟؟؟   پارساییم فکر میکنی این عکسه کیه؟؟؟خودت؟؟من؟؟نه مامانی این عکس بچگی های دایی مهرانه ..میبینی ما چ قدر شبیه همیم؟؟منو تو و دایی مهران..تو که ابروهات مو نمیرنه با داییت..ولی کلآ ته چهره های هم دیگرو داریم..خخخخخخخخخخخخخخخ..میبینی دایی چه قدر توپولی بوده...عزیزم..     وای وای قربون اون قیافت برم خخخخخخخخخخخخخ بعلهههههههههههههه..اینم از لوازم بازی..!!!!!!!!!!!!!!!! ...
10 بهمن 1392

واکسن و چکاب 1 سالگی..

سلام پسر عزیزتر از جونم قلب مامانی برات میمیرم..ازومدم تا برات از چکاب و اطلاعات 1 سالگیت..پایان 12 ماهگیت بگم.. امروز صبح چون خونه ی مامانم بودیم 3 تایی رفتیم خانه ی سلامت برای واکسن پایان 12 ماهگیت و قدو وزن. خدارو شکر همه چی نرمال بود و خانومه گفت همه چیز عالیه.. اول وزنت رو گرفت که از 9/500 شدی 10/200 خدارو شکر.. و قدت که 71 بود شدی 74 .. خدارو شکر چون فکر میکردم دیگه حداقل 9 کیلو شدی ب خاطر این همه مریض شدنت و سرخک گرفتنت و تب و دندون در اوردنت که همه با هم پدیدار شده بود در عرض یک ماه.. ایشالا همیشه سالم و سلامت ببینمت پسرم..بعدش هم رفتیم سراغ واکسن زدنت که ب بازوت زدن..و خدارو شکر خانومه خوب زد و زیاد اذی...
7 بهمن 1392

تولدت مبـــــــــــــــــــارک پارسام..

پایان 12 ماهگی و ورودت به 1 سالگی..و 13 ماهگی مبـــــــــارک..         روز میلاد تو روز صدور شناسنامه ی عشق است عشق من پسرم نفسم تولدت مبارک.           مامانی خیلی خوشحالم ک تو رو دارم از خدای مهربونم تشکر میکنم که یه تاج سر به من هدیه داده..امروز روز تولدته ..یه سال بزرگ شدی و من کنار تو تجربه های مادرانه ی زیادی یاد گرفتم..ایشالا فردا برنامه ی تولدت رو اجرا میکنیم..دیشب با خاله جون رفتیم کیک سفارش دادیم قربونت برم بازم تولد پاکت مبــــــــــــــارک ناناسم.. دیشب برای روز تولدت یک سبد ستاره چیده ام ...
29 دی 1392

28 دی ماه..

      سلام شیرین تر از جونم سلام عسل مامان.فدای شیطونی هات برم ک دیگه حریفت نمیشم..خسته میشم میبرم دیگه ولی چ کنم؟؟خخخخخ     اومدم تا بگم از دیروز با کمک خدا ب طور رسمی و عادی میتونی راه برییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییری نمیدونی ک چ حس قشنگیه وقتی میبینم  ماشالا پسرم جلوی من داره راه میره پارسال همین موقع ها بود ک در تلاش بودم پوشک کردن تو رو یاد بگیرم..بهت شیر بدم..مامانم کمکم میرد خونه ی مامانم بودم چون تازه 3روزت بود و تازه از بیمارستان مرخص شده بودیم..هیییییی مادر/خدایا شکرت..زحمت هام داره نتیجه میده ایشالا عاقبت ب خیر بشی ب حق حضرت محمد ص و امام صادق ع ک ا...
29 دی 1392

جشن تولد پارسام..

  سلام مامانی قربونت برم الهی..اومدم تا از جشن تولدت ک خیلی هم خوش گذشت برات بگم.عکسایی ک گرفتم ازت رو چند تاشو گذاشتم تا ببینی مادر. تو عکس بالایی تازه از خواب بیدار شده بودی بد اخلاق بودی.ولی بعدش کمکم یخت اب شد.. اینم از کیک گل پسرم که باب اسفنجی بود و  همه خیلی خوششون اومده بود. اینجا هم ک خودتو لوس کردی همش بغل دایی جانی..خخخخخخخخخخخخ اینم از میز کیک و کادو ها که همه زحمت کشیدن.البته من زیاد مهمون دعوت نکرده بودم ولی بازم دست همگی درد نکنه..بووووووووووووووس اینم از اقا بردیای گل که خلی ساکت و اقا نشسته ..   و میز شام که م...
29 دی 1392